Monthly Archives: August 2006
A Precious Human Life by Dalai Lama the 14th
Filed under Education, MyServices, Spirituality
WYSIGBE = God’ Blue Eye!
Jay Baba, can you stare motionless into His Blue eye for 60 seconds = ONE minute? See what happens………….
Filed under Education, FactScience, MyServices, MyWritings, Ontology, Photos
from tiny ego to mighty ANTARES
At this sacle Jupiter is invisible and the Sun is only 1 pixel BIG!
Blow, you can see the Sun and the Jupiter is 1 pixel
The ‘mighty sun’ and our ‘VAST’ earth,5th dot from left.
Jay Baba….what a wonderful days, waiting , writing, reading, observing and communicating….. just got this wonderful link from my dear brother Darryl Smith, from USA and wanted to share it with you….. As they say in some ads, ‘size matters’! In reality, it is the ‘quality’ that ‘matters’, yet, when it comes to the ego, it wants to be the ‘biggEST’ or ‘THE most…’ So, to show how tiny we are in ‘size’, i bring the pictures below, which you can see them all here = http://www.rense.com/general72/size.htm….. (sorry, due to some technical problems here, i missed one picture and have the order in reverse!)(for the better picture, use the link!)
still i wonder how Baba and the ‘realized souls’ say that these ‘masses’ are ALL WITHIN us! it is ‘mind-blowing’ and ‘heart-provoking’! Enjoy the sizes in our universe….Jay Baba
our ‘little earth’ and imagine the billions BIG people living on it and compare to the size of the Antares, above! Wow………………………………Huuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuu
Filed under Education, FactScience, MeherBaba, MyServices, Ontology, Photos
statistic of world population / What a world….
jay Baba………long time, no post! Lot is happening, but the news will come LATER, not now! For now, will post this statistical report on population of the world and how ‘lucky’ we are if….. thank to Baba for being one of the ‘lucky ones’ and to Ali for sending this report: a summary in English is my share for my English-speaking readers/friends:
و اما …..
بنا بر اين :
*- آنچنان کار کن که انگار نيازی به پول نداری . *- آنچنان دوست بدار که انگار هيچگاه ؛ هيچکس ؛ آسيبی بتو نخواهد رساند . *- آنچنان برقص که انگار کسی تماشايت نمی کند . *- آنچنان آواز بخوان که انگار کسی نمی شنود . * – و آنچنان زندگی کن که انگار کره زمين ؛ همان بهشت موعود است
Filed under Education, FactScience, Humor, MyServices, Psychology
‘Shattering his dream’ =نابودی رویای جوان اراکی و فاشیست
خوب به حرف هاي اون آقايي كه در باره ي من يعني همون پسر 13 ساله حرف زد گوش داديم حالا به حرف من 13 ساله گوش بدين
آره دقيقا حرف ها را آقاي اوشو فور ايران براتون كپي كرد…باريكلا به شما آقاي اوشو….ولي گوش كن…نه تو همه ي اين افرادي كه براشون اين ميل مي ره اولا اين كه اگر شما آمدي و چنين اثبات كردي كه من طرف داره ديكتاتوريم و شما طرف آزادي تفكرات پس به آن بود كه ساكت مي شدي و نمي آمدي به اصطلاح آن مزخرفاتت روياي من 13 ساله را نابود كني…ولي شرمندتم خيلي گنده بزرگي زدي مي دوني چرا؟چون آن قدر احمق بودي كه نپرسيدي من اهل كجام و به من لقب جوان تهراني را دادي…ولي ضايع كاشتي مي دوني چرا؟چون من اهل اراكم…تازه 14 سالم هم هست نه 13….تو آن قدر تفكراتت گنديده هست كه بويش تمام دنيا را در بر گرفته…بعد آمدي درباره ي مشكلات رواني در تهران گفتي…در صورتي كه مشخص شد تو خيلي رواني تر هستي چون نه در زندگي واقعيت بلكه در همين ميل هم نداسته حرفي را زدي…و خود را يك فيلسوف مي داني…خواه نا خواه حال نوبت آن تفكرات تو هست كه به زباله داني راهي گردد…زهي خيال باطل…شايد در ذوقت خورد كه چنين خواستي اثبات كني كه من ديوانه ي تهرانيم ولي ديدي تو يك نفهم به تمام معنايي حالا پس خفه شو و سر جايت بشين آقاي نفهم نادانترسوي بدبخت
و حالا حرفم با بقيه ي افراد هست البته نمي دانم كه اين ميل ها براي كه مي رود ولي…مي گويم
من نمي دانم كه شما داراي چه تفكراتي هستين ولي در هر صورت شايد هر آن چه كه حال گفتم ثابت كرد كه اين آقا يك نادان عجول هست…و وقتي نتوانست با من به بحث ادامه دهد دم از اين زد كه من منطقي ندارم ولي مي خواست بر روي گندش هم چون گربه خاك بريزد چون خيلي كم عقل هست در هر صورت بريم سر اصل مطلب…بي شك جهاني كه امروز ما در پيش دارم مملو از احمقان فراواني است كه نمونه اي از آن را در چند جمله ي پيشن به آن اشاره كردم…شما ها چه فكر مي كنيد…چرا و چه گونه جنگ جهاني راه مي افتد؟…تصور شما بر اين است كه عده اي بي كار براي تفريح چنين مي كنن؟احمقانه ترين برداشت چنين هست…وقتي احمقان در دنيا زياد مي شوند جنگي رخ خواهد داد كه تمام افرادي كه نابودي دنياي حق و انصاف را مي خواهند نابود ميكند…اين همان چيزيست كه دنياي ما حال نيازمند است…يعني همان نظريه ي داروين كبير…كه طبيعت آن هايي را كه سازگاري ندارند را نابود مي كند…حال چه به طور طبيعي چه به دست فردي كه خود بر مي گزيند و تا رسيدن به هدفش آن را حفظ مي كند..من نمي خواهم بگويم كه طبيعت مرا برگزيده ولي بي شك يكي خواهد آمد...و افرادي چون اين انسان منفور را از بين خواهد برد
اين يعني همان هدف فرزندان پيشوا ي كبير
و باز هم مي گويم كه اي آقا آن قدر بي سواد است كه نتوانست با يك پسر 14 ساله حرف بزند…برو برو و دست به دامن انحرافاتي چون جوان تهراني شو
Filed under Education, MohsenKhatami, MyServices, MyWritings, Ontology, Psychology, نوشته هایم, به زبان پارسی
The Roots and The Leaves! =ریشه ها و شاخ و برگ
<!–[if supportFields]> DATE @ "dd/MM/yyyy" <![endif]–>09/08/2006<!–[if supportFields]><![endif]–> / <!–[if supportFields]> TIME @ "HH:mm" <![endif]–>14:24<!–[if supportFields]><![endif]–>
Jay Baba …. Following is a response to some Yahoo IM from a brother in Iran.
He had asked me to join an ‘anti Jewish movement’ on the net, a sanction against Israeli products, and I refused. So he asked me a few questions which I answered.
متن زیر در پاسخ به یکی از عزیزانی است که از من خواسته بود تا در یک حرکت ضد اسراییلی محصولات آن کشور را تحریم کنم و در این کار مشارکت کنم و بنده به اختصار برایش نوشتم که معذورم و از ایشان بعید می بینم که دست به چنین حرکاتی بزند. در پاسخ من چند پیام آفلاین برایم گذاشته بود که در زیر با حروف ضخیم آمده است. خواستار نظرات سایر عزیزان و خود ایشان هستم.
سلام بر برادر عزیزم ….. جان:
تشکر برای پیام هایت / گرچه به نظر میاید که از یک فضای دلخوری آمده اند. ولی مهم نیست سعی می کنم به سوال هایت جواب دهم/ اگر واقعاٌ سوال بوده باشند و اظهاریه نباشند در قالب سوال.
jud….(8/8/2006 05:29:55 ب.ظ): سلام محسن جان / عجبی نیست چون همه ما به نوعی در حال گذروندن و هدر دادن وقتمون هستیم شما به روش خودتون و منم به روش خودم راستی شما وقتتون رو با چی میگذرونید ؟
بله حق داری. هرکدام ما یک نوع وقت را می گذرانیم یا تلف می کنیم: برخی با جنگیدن و برخی با صلحیدن! البته من هم جنگ های خودم را دارم که بیشتر قلمی است و در نامه های شخصی و در بلاگم مشخص است. پس من بیشتر به نوشتن و ارتباط با عزیزان مشغولم: مثل همین حالا. گاهی اوقات هم میروم به مراسم نیایش که برای مهربابا روزانه دو نوبت برپا هست و در آنجا با دف، موسیقی را همراهی می کنم. آشپزی و ارتباط با سایر دوستداران بابا هم مقداری از وقتم را میگیرد.
/ درباره پرداختن به شاخ و برگ و فراموش کردن ریشه ها هم بدم نمیاد<!– D([“mb”,” نظر شما رو درباره ریشه ها بدونم چون درnفرمایشتون معلوم نکردید که ریشه ها در کجا قرار گرفتن و شاخ و برگ در کجا /
nnn
مانند خود درخت، شاخ و برگ هرآنچه است که درnظاهر هویداست u003d جنگ، خونریزی، اعتراض، اعتصاب، اعلامیه، قطعنامه، تظاهرات….nتحریمات. ولی ریشه ها ناپیدا هستند u003d کینه، (مسلمانان از یهودیان، هندوها ازnمسلمانان، مسیحیان از هردو و……) خودخواهی بشر (ذهن فاسد سیاستمدارانی که جنگnافروز هستند و مسئول کشتارها و فجایع)، طمع (کارخانه های اسلحه سازی و دلال هایnاسلحه در سطح جهانی)….. روشن است حالا؟ بطور خلاصه: فرهنگ و اقتصاد ریشه هستند وnسیاست شاخ و برگ . جهت اطلاع شما، من در”وزارت عشق و صلح و صفا” فقط یکnکارمند معمولی هستم!
nnn
nnn
درباره سرگردانی و حیرانی جوانان اسراییلی هم راستش منnکه ازشون دورم و کاری از دستم بر نمیاد براشون انجام بدم ولی با توجه به اینکه شماnبراشون خیلی نگرانید پیشنهاد میکنم تجارب خودتون رو در این…..
nnn
اگر باهاشون نزدیک بودیnمیدیدی که عین خودت هستند و هیچ فرقی با من و تو ندارند بجز اینکه قدری پریشان ترnو سرگشته تر هستند از اینهمه دروغ و تزویر سیاستمداران و آدم کشی/ دختران جوان وnزیبایشان هم تاکنون چندین فلسطینی را کشته اند در جبهه (بدون خدمت نمی توانندnبیایند بیرون) چه رسد به پسرهایشان! قیافه ها بیشتر شبیه موجودات فضایی با آرایشnهای غریب و هیپی وار و گسسته از جامعه و بیشتر هم گرفتار مواد مخدر. تا اینجاش باnجوانان ایرانی زیاد فرقی ندارند الا اینکه بر عکس ایرانیان مقیم داخل و خارج، باnهم بسیار متحد هستند؛ و خوب هوای همدیگر را دارند زیرا که همیشه خودشان راn”اقلیت” می دانسته اند. همانطور که فرهنگ فعلی “اسلامی” (ضدnسلام و ضد صلح) ما کودکان را “ضد یهود” بار میارد، فرهنگ “ضد ضدnیهود” آنان هم به آنان آموزش میده که اقلیت هستند و دنیا برعلیه شان است وnباید بجنگند در راه آرمان های مذهبی شان! به تجربه در این پنج ساله دریافته ام کهnچقدر فرهنگ های ما برخلاف ظاهر و شاخ و برگ، در ریشه و اساس شبیه همدیگر هستند!nباور نداری یک سفر تشریف ببر پونا یا مکان های سیاحتی هند.”,1] ); //–> نظر شما رو درباره ریشه ها بدونم چون در فرمایشتون معلوم نکردید که ریشه ها در کجا قرار گرفتن و شاخ و برگ در کجا /
مانند خود درخت، شاخ و برگ هرآنچه است که در ظاهر هویداست = جنگ، خونریزی، اعتراض، اعتصاب، اعلامیه، قطعنامه، تظاهرات…. تحریمات. ولی ریشه ها ناپیدا هستند = کینه، (مسلمانان از یهودیان، هندوها از مسلمانان، مسیحیان از هردو و……) خودخواهی بشر (ذهن فاسد سیاستمدارانی که جنگ افروز هستند و مسئول کشتارها و فجایع)، طمع (کارخانه های اسلحه سازی و دلال های اسلحه در سطح جهانی)….. روشن است حالا؟ بطور خلاصه: فرهنگ و اقتصاد ریشه هستند و سیاست شاخ و برگ . جهت اطلاع شما، من در”وزارت عشق و صلح و صفا” فقط یک کارمند معمولی هستم!
درباره سرگردانی و حیرانی جوانان اسراییلی هم راستش من که ازشون دورم و کاری از دستم بر نمیاد براشون انجام بدم ولی با توجه به اینکه شما براشون خیلی نگرانید پیشنهاد میکنم تجارب خودتون رو در این…..
<!– D([“mb”,”
nnn
nnn
jud….(8/8/2006n05:30:06 ب.ظ): اما درباره تحریم های فردی هم , من برnاساس تشخیص و تصمیم خودم به چیزی که احساس میکنم درسته عمل میکنم حتی اگه دیگرانnاون رو احمقانه بدونن ولی شما که ماشالله خودتون یه پا اوشو خونید عجیبه که تصورnمیکنید فقط یک جمع میتونه پایه گذار یک حرکتnباشه و فرد باید مسولیت خودش رو به جمع واگذار کنه .
nnn
عزیز من. هیچ عجیب نیست. اگر اوشوnرا بیشتر می شناختی این حرف را نمی زدی. اوشو در مورد فرد و نجات فرد صحبت می کندnو اینکه: بدون اینکه خودت را نجات داده باشی نمی توانی دیگران را نجات بدی!n”پایه گذاشتن یک حرکت” هم به این آسانی که شما تصور می کنی نیست. کدام حرکت؟nبرای سرگرمی و یا برای تاثیرگذاری؟ نخستین مسئولیت هرفرد این است که خودش را از شرnشرطی شدگی های مذهبی و اجتماعی برهاند و این پرداختن به “پایه گذاری یکnحرکت” دقیقاٌ در جهت عکس حرکت اصلی و اساسی (رهاشدن از تاثیرات اجتماعی وnشرطی شدگی ها) است. من و شما را از همان زمان شاه “ضدیهود” بار آوردهnاند و شما بعنوان یک فرد تا از این بارگران خلاص نشی هر “حرکتی” را همnکه پایه بگذاری فقط وقت هدر دادن است، زیرا از هدف اصلی خودت که خداشدن و خلاص شدنnاز نفسانیات (به ترتیب عکس!) است دور شده ای.
nnn
nnn
jud….(8/8/2006n05:30:09 ب.ظ): به قول اوشو یک شمع روشن میتونه هزارانnشمع خاموش دیگه رو روشن کنه ولی اگر همون یک شمع هم مثل هزاران شمع دیگه خاموشnبمونه …….. / شما هم موفق باشید”,1] ); //–>اگر باهاشون نزدیک بودی میدیدی که عین خودت هستند و هیچ فرقی با من و تو ندارند بجز اینکه قدری پریشان تر و سرگشته تر هستند از اینهمه دروغ و تزویر سیاستمداران و آدم کشی/ دختران جوان و زیبایشان هم تاکنون چندین فلسطینی را کشته اند در جبهه (بدون خدمت نمی توانند بیایند بیرون) چه رسد به پسرهایشان! قیافه ها بیشتر شبیه موجودات فضایی با آرایش های غریب و هیپی وار و گسسته از جامعه و بیشتر هم گرفتار مواد مخدر. تا اینجاش با جوانان ایرانی زیاد فرقی ندارند الا اینکه بر عکس ایرانیان مقیم داخل و خارج، با هم بسیار متحد هستند؛ و خوب هوای همدیگر را دارند زیرا که همیشه خودشان را “اقلیت” می دانسته اند. همانطور که فرهنگ فعلی “اسلامی” (ضد سلام و ضد صلح) ما کودکان را “ضد یهود” بار میارد، فرهنگ “ضد ضد یهود” آنان هم به آنان آموزش میده که اقلیت هستند و دنیا برعلیه شان است و باید بجنگند در راه آرمان های مذهبی شان! به تجربه در این پنج ساله دریافته ام که چقدر فرهنگ های ما برخلاف ظاهر و شاخ و برگ، در ریشه و اساس شبیه همدیگر هستند! باور نداری یک سفر تشریف ببر پونا یا مکان های سیاحتی هند.
jud….(8/8/2006 05:30:06 ب.ظ): اما درباره تحریم های فردی هم , من بر اساس تشخیص و تصمیم خودم به چیزی که احساس میکنم درسته عمل میکنم حتی اگه دیگران اون رو احمقانه بدونن ولی شما که ماشالله خودتون یه پا اوشو خونید عجیبه که تصور میکنید فقط یک جمع میتونه پایه گذار یک حرکت باشه و فرد باید مسولیت خودش رو به جمع واگذار کنه .
عزیز من. هیچ عجیب نیست. اگر اوشو را بیشتر می شناختی این حرف را نمی زدی. اوشو در مورد فرد و نجات فرد صحبت می کند و اینکه: بدون اینکه خودت را نجات داده باشی نمی توانی دیگران را نجات بدی! “پایه گذاشتن یک حرکت” هم به این آسانی که شما تصور می کنی نیست. کدام حرکت؟ برای سرگرمی و یا برای تاثیرگذاری؟ نخستین مسئولیت هرفرد این است که خودش را از شر شرطی شدگی های مذهبی و اجتماعی برهاند و این پرداختن به “پایه گذاری یک حرکت” دقیقاٌ در جهت عکس حرکت اصلی و اساسی (رهاشدن از تاثیرات اجتماعی و شرطی شدگی ها) است. من و شما را از همان زمان شاه “ضدیهود” بار آورده اند و شما بعنوان یک فرد تا از این بارگران خلاص نشی هر “حرکتی” را هم که پایه بگذاری فقط وقت هدر دادن است، زیرا از هدف اصلی خودت که خداشدن و خلاص شدن از نفسانیات (به ترتیب عکس!) است دور شده ای.
jud….(8/8/2006 05:30:09 ب.ظ): به قول اوشو یک شمع روشن میتونه هزاران شمع خاموش دیگه رو روشن کنه ولی اگر همون یک شمع هم مثل هزاران شمع دیگه خاموش بمونه …….. / شما هم موفق باشید<!– D([“mb”,”.
nnn
بله / ولی شمع روشن! یعنی کسیnکه به روشنی دل و ذهن رسیده باشه و از تعصبات مذهبی و قومی و فرقه ای رها شدهnباشه. آیا شما به روشنی رسیده ای؟ اوشو منظورش یک مرشد است و نه هر “پایهnگذار حرکت سیاسی”! ببین چقدر ذهن میتونه انسان را از هدف اصلی خودش ( رهاییnاز دانستگی و ذهنیات عمیق و حک شده در ذهن) دور کنه!
nnn
nnn
nnn
nn
n–
“There is no Sadhana greater than love.
There is no law higher than love.
And there is no goal beyond love.
God and love are identical.”
Avatar Meher Baba
In His ‘unbounded Mercy’: Prem Puja u003d Mohsen Khatami n
For more information, please call on my mobile 00919370059777 and/or visit my following blogs:
1. Personal weblog u003d http://newsofloving.blogspot.com/
2. Meher Baba for lovers u003d nhttp://baba4lovers.blogspot.com/
3. My photoblog u003d http://newmanvision.blogspot.com/
4. My translations u003d nhttp://mohsenkhatami.blogspot.com/
5. On Copyrighting/copyfighting the words of the eternal Buddhas u003d http://radioherenow.blogspot.com/
“,1] ); //–>.
بله / ولی شمع روشن! یعنی کسی که به روشنی دل و ذهن رسیده باشه و از تعصبات مذهبی و قومی و فرقه ای رها شده باشه. آیا شما به روشنی رسیده ای؟ اوشو منظورش یک مرشد است و نه هر “پایه گذار حرکت سیاسی”! ببین چقدر ذهن میتونه انسان را از هدف اصلی خودش ( رهایی از دانستگی و ذهنیات عمیق و حک شده در ذهن) دور کنه!
Filed under Education, MyWritings, Ontology, Psychology, نوشته هایم, به زبان پارسی
Subject: Your loving concern was related to Bhau
not to look like a traditional ‘sadhu’!)
Date: Thursday, July 27, 2006
Subject: Your loving concern was related to Bhau
Beloved Avatar Meher Baba Ki Jai!
Jai Baba Swamiji,
Bhau is currently in New York, resting well and enjoying himself.
I relayed your concerns about the silence at Samadhi to him, which he noted.
He sends you all love and Jai Babas.
With all love in the Beloved, Shiva (Lywood)